معنی اثری از محمد حجازی

اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است.

گذشته، سرمایه ای است که اندوخته ایم؛ می توان آن را به تأسف و اندوه صرف کرد یا برای موفقیت آینده به کار برد.

شادی نعمت همیشه هماهنگ با رنجی است که برده ایم.

داروی تمام دردها نیکی است؛ به شرط آنکه ندانند شما نیک هستید، وگرنه نمی گذارند نیک بمانید.

آن که خیال می کند شاید فردا گرفتار شود، از اینکه الان گرفتار است بیشتر رنج می برد.

در گرفتاری باید اندیشه را به جنب و جوش در آورد نه اعصاب را.

جهان هر کس به اندازه وسعت فکر اوست.

برای درست اندیشیدن باید نخست دل را از کینه و بدی پاک کرد.

اگر آنچه از گذشته تجربه آموخته ایم در آینده به کار بریم، مثل این است که دو بار عمر کرده باشیم.

غالباً از نادانی وحشتی نداریم، از اینکه ما را نادان بدانند می ترسیم.

آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند.

اگر روزگار یک موجب حلال فراهم می کند، ما خود به دست خیال، ده موجب دیگر می سازیم.

سکوت بر دانا و نادان هر دو زیبنده است؛ عیب نادان را می پوشاند و دانا را فرزانه تر جلوه می دهد.

کمال الملک

ساغر

بابا کوهی

تلگراف بی سیم

اندیشه

آینه

آهنگ

پروانه

خلاصه تاریخ ایران تا انقراض قاجاریه

زیبا

هزار سخن

پریچهر، هزارسخن

آهنگ، آینه، پروانه، پریچهر، زیبا، ساغر، سخنان جاوید، سرشک، نسیم، هزارسخن

هزار سخن، سرشک، هما، پریچهر، نسیم، میهن ما، خلاصه تاریخ ایران، ساغر، آرزو، آئینه

هزارسخن

فرار سخت، سرشک، هما، پروانه، میهن ما

میهن ما

حجازی. [ح ِ] (اِخ) عبدالحق بن محمد الحجازی. یکی از شعرا و ادبای قرن 11 هجری است که در سنه ٔ 1020 هَ. ق. درگذشته است. (قاموس الاعلام ترکی).

حجازی. [ح ِ] (ص نسبی) منسوب به حجاز. مؤنث: حجازیه.
- آهنگ حجازی. رجوع به ماده ٔ قبل شود:
نمیداند که آهنگ حجازی
فروماند ز بانگ طبل غازی.
سعدی.
- رطل حجازی، در مقابل رطل مصری. رجوع به احکام الحسبه ص 80 شود.
- قفیز حجازی، کیلی مخصوص است. رجوع به النقود العربیه ص 40 شود.

حجازی. [ح ِ] (اِخ) اسماعیل بن عبدالحق حجازی. یکی از ادباء و شعرای معروف قرن 11هجری است و در سال 1001 هَ. ق. درگذشته. (قاموس الاعلام ترکی).

840